جمال عرف معاون سیاسی وزیر کشور در روزهای گذشته در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم اعلام کرد که تاکنون، از 250 حزب و تشکل سیاسی، 120 حزب و تشکل سیاسی وجود دارد و عملاً بیش از نیمی از آنها نتوانستند خود را با قانون جدید تطبیق دهند.
اشاره آقای عُرف به قانون جدید احزاب که قرار بود سر و سامانی به وضعیت احزاب بدهد. قانون نحوه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی در سال 95 به تصویب رسید و مقرر شد تشکلهای سیاسی فعالیتهای خود را با مفاد مصرح در این قانون جدید وفق و تطبیق دهند. براین اساس احزاب و تشکلها موظف شدند مجمع عمومی مؤسس خود را با حضور حداقل سیصد نفر از اعضای رسمی در بیش از نیمی از استانهای کشور برگزار کرده و اسناد تأسیس دفاتر رسمی خود را حداقل در یکسوم از مراکز استانهای کشور ارائه کنند.
این اقدام از مهرماه سال 96 برای ساماندهی احزاب اجرایی شد. اقدامی که شاید خوشایند یکسری از تشکلهای سیاسی نبود اما مجبور بودند خود را با معیارهای قانونی وفق دهند. احزاب و تشکلهای سیاسی براساس قانون باید ظرف 6 ماه خود را با قانون جدید منطبق میکردند که این فرصت تا پایان سال 96 بود.
ابتدای سال 98 مدیرکل سیاسی وزارت کشور در نشستی خبری گفته بود: 105 حزب شرایط خود را با قانون جدید احزاب تطبیق دادهاند و 15 حزب هم در حال تطبیق شرایط خود هستند. احزابی که این تطبیق را انجام ندادهاند قانونا نمیتوانند فعالیت سیاسی داشته باشند و برای فعالیت باید مجدد تقاصای تاسیس دهند.
** تحزب در ایران
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در دو اصل 26 و 27 به کلیات مربوط به آزادی احزاب و انجمنها و شرایط و حدود فعالیت آنها پرداخته است. در دهه ابتدایی انقلاب چند حزب مهم و موثر از جمله حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجادهین انقلاب، جامعه روحانیت و.. شکل گرفت که تاحد زیادی شکل و شمایل واقعی تحزب را داشتند اما با انحلال حزب جمهوری اسلامی، در دهه هفتاد و بعد از روی کارآمدن دولت خاتمی که شعارش را توسعه سیاسی انتخاب کرده بود، شاهد رشد کمی و قارچگونه احزاب بوددیم اما از نظر کیفی تحزب به معنای واعقی ان شکل نگرفت و متاسفانه نوعی قهقرا رفتن بود و حزب، جایگاه و کارکرد خود را در جامعه از دست داد. بطوری که اگر از یک شهروند عادی بخواهیم به صورت بداهه نام چند حزب در ایران را بگوید شاید به زحمت یک یا دو حزب را نام ببرد. البته اگر مخاطبمان به مسایل سیاسی علاقهمند باشد نامهای آشنایی مانند حزب موتلفه اسلامی، اعتماد ملی، کارگزاران و جامعه روحانیت را خواهد برد که باز هم به تعداد انگشتان دو دست نخواهد رسید.
این در حالیست که تعداد احزاب و تشکلهای سیاسی ثبتشده در ایران رقم بالایی است اما اسم بسیاری از آنها را کمتر شنیدهایم و میتوان گفت این احزاب در عمل فعالیت رسمی ندارند. درواقع تا همین سال گذشته لیست وزارت کشور مملو از نام احزابی بود که اسما «هستند» اما عملا «نیستند».
با نگاهی به سابقه احزاب در کشور نیز این نکته کاملا بارز است که تولد و سابقه فعالیت بسیاری از این احزاب و تشکلها به انتخاباتهای مهم کشور گره خورده است. کما اینکه پیش از هر انتخاباتی، احزاب یا ائتلافهای نوظهوری وارد عرصه فعالیتهای سیاسی کشور میشوند و انحلال برخی از آنها پس از انتخاباتهای مختلف نیز گویای این موضوع است که پایان کار یک حزب میتواند ارتباط مستقیمی با یک انتخابات داشته باشد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که یکی از دلایل تاسیس حزبهایی که تنها در حد یک اسم هستند و هیچ فعالیتی ندارند، همین استفادههای انتخاباتی از آنهاست و این موضوع انتقادهای بسیاری به همراه داشته است.
حضور چنین تشکلهایی که حتی بسیاری از سیاسیون نام برخی از آنها را نمیدانند و تنها در دوران انتخابات به جنب و جوش میافتند، سبب شد تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی در دوره نهم و دهم به فکر ساماندهی احزاب بیفتند تا تاسیس و تداوم حضور آنها به عنوان یک حزب دارای قواعد و شرایطی باشد اما بههرروی این قانون اگرچه به کم شدن احزاب کمک کرد اما تحزب در ایران تا رسیدن به جایگاه واقعی هنوز راه درازی در پیش دارد زیرا فراهم شدن فعالیت حزبی مستلزم مهیا بودن ساختار حزبی، امکانات و ابزار است.
گرچه پس از قانون احزاب مصوب سال 1395 تعداد احزاب ثبت شده به نصف کاهش یافت و به 120 حزب رسید اما همین تعداد هم برای یک نظام سیاسی بسیار زیاد است مگر اینکه فرض کنیم این احزاب همچون گذشته تنها اسمی بر روی کاغذ هستند.
این موضوعی است که معاون سیاسی وزیر کشور هم بر آن تاکید کرده و میگوید: من خودم شخصاً بهعنوان کارشناس و نه بهعنوان معاون سیاسی، اعتقاد به 120 حزب ندارم و فکر میکنم در یک نظام سیاسی باید بتوانیم 5-6 حزب قوی و فراگیر داشته باشیم و بهمعنای واقعی کارکرد حزبی داشته باشند.
براین اساس تا زمانی که احزاب به جایگاه واقعی خود نرسند، انتظار تشکیل نظام حزبی یا انتخابات براساس حزب، امری خیالی خواهد بود.
ارسال نظرات